نویسنده: محسن مهاجر نیا




 

تنوع آثار فارابی در علوم و صناعات مختلف، نظیر فلسفه، منطق، نجوم، طبیعیات و الهیات، موسیقی، ادبیات و سیاست، از ویژگی های شخصیت او است او در « احصاء العلوم» علوم را به پنج دسته تقسیم می کند:

1. علم لسان و اجزای آن.
2. علم منطق و اجزای آن.
3. علوم تعالیم؛ یعنی علم عدد، هندسه، مناظره، نجوم تعلیمی، موسیقی و علم اثقال و حیل.
4. علم طبیعی و اجزای آن و علم الهی و اجزای آن.
5. علم مدنی، علم فقه و علم کلام (1).

و در همه ی این علوم از خود آثار را به جای گذاشته است. اگر چه برخی از آن ها به ما نرسیده، اما آن چه فعلاً در دسترس است،
به ترتیب حروف الفبا، از قرار زیر است:

1. آراء اهل المدینة الفاضله. (2)
2. احصاء العلوم.
3. الاسئلة الامعة و الاجویة الجامعه.
4. الالفاظ المستعملة فی المنطق.
5. الامکنة المغلطه.
6. تحصیل السعاده.
7. التحلیل.
8. تلخیص النوامیس.
9. التناسب و التألیف.
10. التنبیه علی سبیل السعاده.
11. التعلیقات.
12. التوطئه.
13. الجدل.
14. جوامع الشعر.
15. الجمع بین رأی الحکیمین.
16. الحروف.
17. الخطابه.
18. الدعاوی قلبیة ( دعاء عظیم).
19. رسالة البرهان.
20. رسالة زینون الکبیر الیونانی.
21. رسالة فی مسائل متفرقه.
22. رسالة فی الرد علی جالینوس.
23. رسالة فی اعضاء الانسان.
24. رسالة فی اعضاء الحیوان.
25. رسالة فی الرد علی یحیی النحوی.
26. رسالة فی اثبات المفارقات.
27. السیاسة.
28. السیاسة المدینه.
29. شرایط الیقین.
30. العباره.
31. علم الالهی.
32. علم الحقایق.
33. عیون المسائل.
34. فصوص الحکم.
35. الفصول الخمسه.
36. فلسفة ارسطوطالیس.
37. فلسفة افلاطون.
38. فصول منتزعه ( فصول المدنی).
39. فضیلة العلوم.
40. القیاس.
41. القیاس الصغیر علی طریقة المتکلمین.
42. مایصح و ما لا یصح من احکام النجوم.
43. ما بعد الطبیعه.
44. معانی العقل.
45. ما ینبغی ان یقدم قبل تعلم الفلسفه.
46. المدخل.
47. المسائل الفلسفیة و الاجوبة عنها.
48. المقولات.
49. الملّة.
50. الملّة الفاضله.
51. موسیقی الکبیر.
52. الوحده و الواحد.

برخی از آثار دیگر نیز وجود دارند که متأسفانه دست رسی به آن ها نداشتیم. در کنار این آثار، مسافرت های علمیِ فارابی از ماوراء النهر به حران و بغداد و حلب و دمشق و مصر، همه حکایت از آن دارند که وی اندوخته های فراوانی از دانش ها و علوم و معارف بشری داشته است. تسلط او بر زبان های فارسی، ترکی و عربی و آشناییِ او با زبان یونانی، به او توانایی داده بود که بر علوم زمانه ی خویش چیره گردد تا آن جا که ابن خلکان آورده است: بیش از هفتاد زبان می دانست. (3) اگر چه ممکن است این رقم، مبالغه آمیز باشد و بعضی از محققان نیز بر آن خرده گرفته اند، (4) اما شگفتی های فوق العاده ی وی بیش از آن است که با یک مبالغه، اقوال شارحان و مورخان خدشه دار شوند.
او به طور جامعه، بر همه ی گستره ی فلسفه ی یونانی مسلط بود، نصوص را می شناخت و با مکاتب یونانی آشنا بود. و به همین دلیل توانست بین مشاهیر مکتب کلاسیک یونانی به زیبایی جمع کند و نیز شاید به همین دلیل بود که او را پس از ارسطو، معلم ثانی نامیده اند. شهرزوری می گوید: « فارابی ملقب به معلم ثانی است و در حکمای اسلام، افضل از او به هم نرسید و بعضی گفته اند: حکما چهارند: دو کس پیش از اسلام بودند که آن ارسطو و اسکندر بود و دو در اسلام بودند که آن ابونصر و ابوعلی است.»(5)

پی‌نوشت‌ها:

1- احصاء العلوم، ص 1.
2- این کتاب توسط دکتر سید جعفر سجادی به فارسی با عنوان اندیشه های اهل مدینه فاضله، [ تهران: کتابخانه طهوری، 1361] ترجمه شده است.
3- وفیات الاعیان، پیشین، ص 113.
4- مدکور، ابراهیم، فارابی در مجموعه تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف، پیشین، ص 640، ناظر زاده کرمانی، فلسفه سیاسی فارابی، تهران: دانشگاه الزهرا، 1376، ص 12.
5- شهرزوری، شمس الدین محمد بن محمود، نزهة الارواح و روضة الافراح، ترجمه مقصود علی تبریزی، تهران شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1365، ص 365.

منبع مقاله: مهاجر نیا، محسن؛ (1380)، اندیشه ی سیاسی فارابی، قم: مؤسسه بستان کتاب، چاپ دوم.